جدول جو
جدول جو

معنی واجب مضیق - جستجوی لغت در جدول جو

واجب مضیق
(جِبِ مُ ضَیْ یَ)
واجب مضیق در مقابل واجب موسع است: وجوب اگر متعلق به وقت بود وآن وقت مساوی فعل باشد آن را واجب مضیق خوانند و تکلیف بدان جایز به اتفاق همچو روزۀ ماه رمضان. (نفایس الفنون). واجب به اعتبار وقت آن یا مضیق است یا موسع اگر زمان واجب مساوی با آن باشد واجب مضیق میشود مانند روزه و وقت آن را معیار نامند. (از کشاف اصطلاحات الفنون). رجوع به واجب و وجوب و واجب موسع شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(جِ بِ مُ قَیْ یَ)
واجب مقید در برابرواجب مطلق است و آن امری است که وجوبش بر مقدمۀ وجودش متوقف باشد مانند زکوه که موقوف بر نصاب است. (از کشاف اصطلاحات الفنون). و رجوع به کلمه های واجب و واجب مطلق و وجوب و کشاف اصطلاحات الفنون ص 1448 شود
لغت نامه دهخدا
(جِ بِ مُ عَیْ یَ)
واجب به اعتبار نفس وجوب دو قسم است: واجب معین، واجب مخیر. واجب معین چیزی است که به امری واحدو معین تعلق گیرد مانند نماز. (از کشاف اصطلاحات الفنون). وجوب اگر به امری معین تعلق گیرد آن را واجب معین خوانند همچو صلوه خمسه وصوم رمضان و امثال آن. مذهب بعضی از معتزله این است که واجب معین است در علم حق تعالی و غیر معین است عندالناس. (نفائس الفنون). و نیز رجوع به کلمه وجوب و واجب و واجب مخیر شود
لغت نامه دهخدا
(جِ بِ مُ خَیْ یَ)
واجب مخیر در مقابل واجب معین است و آن چیزی است که به امر واحد مبهمی از امور مبهم تعلق گیرد که فعل مکلف آن را معین میکند نه قول وی و این مذهب فقهاست. (از کشاف اصطلاحات الفنون ص 1447). وجوب اگر به امور مبهمه تعلق گیرد آن را واجب مخیر خوانند همچو کفارت که مکلف مخیر است میان اطعام و عتق و صوم و واجب در این صورت یکی است یا علی التعیین به مذاهب اصح. و بعضی از معتزله را مذهب آن است که جمیع امور واجب است الا به اتیان احدی وجوب ساقط شود. (نفائس الفنون ص 112). و رجوع به وجوب و واجب و واجب معین شود
لغت نامه دهخدا